نظریه های روان درمانی
تاریخچه - چارچوب نظری - کاربرد
دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:, :: 11:51 :: نويسنده : نصرت نوجوان

سه حالت در تمام اشخاص وجود دارد: «کودک»،«والد»،«بالغ»

1- «والد» به صورت نوارهای ضبط شده در مغز انسان از تجربیات واقعی شامل رویدادهای خاص (یعنی اصل وقایع گذشته) و رویدادهای داخلی(یعنی احساس های ما)حفظ شده اند و عمده ترین آن رویدادهایی هستند که طی پنج سال اول زندگی اتفاق افتاده اند. جنبه ی سومی نیز در هر فرد وجود دارد که از دو جنبه دیگر متفاوت است دوجنبه ی اول« والد» و«کودک » وجنبه ی سوم را « بالغ» می نامند.این جنبه ها یا حالت ها، نه نقشی روانی بلکه واقعیت هستند. برن می گوید: جنبه های والد، بالغ و کودک را نباید با مفهوم های اولیه علم روانکاوی (فرویدیسم) یعنی فرامن، من و نهاد اشتباه کرد زیرا اینها حالات واقعی اند. هر جنبه ای با به کار افتادن نوار های اطلاعات ضبط شده، یعنی اطلاعاتی که در گذشته روی آن ضبط شده پدید می آید. این اطلاعات حاوی اشخاص واقعی، زمانهای واقعی و احساس های واقعی هستند.



ادامه مطلب ...
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:, :: 9:31 :: نويسنده : نصرت نوجوان

روان درمانی خانم سی. در حالی شروع شد که او در مرحله تامل گیر کرده بود. شش سالی که او صرف روان درمانی با گرایش روان کاوی کرده بود، هشیاری او را نسبت به الگوهای وسواسی فکری- عملی و شخصیت وی افزایش داده بود . او زمان زیادی را صرف ارزیابی مجدد خودش کرده بود. از لحاظ عقلانی فهمیده بود که چه قدر زندگی اش از کنترل خارج بوده است، اما از لحاظ هیجانی ، هنوز احساس می کرد که باید خود و خانواده اش را از کثافت و بیماری محافظت کند . خانم سی. مانند اغلب درمانجویان مبتلا به وسواس فکری- عملی، هنگام ارزیابی خود و نشانه ها ، عاطفه را از عقل جدا می کرد.
بیماران وسواسی فکری – عملی ، به ویژه آمادگی دارند که در محله تأمل گیر کنند. آنها ترجیح می دهند باور کنند که اگر به اندازه کافی درباره یک موضوع فکر کنند بالاخره مشکل آنها حل خواهد شد. آدم های وسواسی مانند خانم سی. نمی توانند بپذیرند که تفکر می تواند بسیار محدود باشد و بسیاری از کژکاری ها را فقط می توان با اقداماتی تغییر داد که از عقل فراتر می روند . ترس از روبه رو شدن با بی خردی ، می تواند باعث شود که افراد وسواسی ، سال ها به دنبال اطلاعات کافی بگردند ، به طوری که از یک نظریه به نظریه دیگر ، یا از یک درمانگر به سراغ درمانگر دیگر می روند . البته ، بعضی از درمانگران نیز می ترسند بدون شناخت وسواسی از مشکلات درمانجویان خود، دست به اقدام بزنند.
 



ادامه مطلب ...
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:, :: 9:27 :: نويسنده : نصرت نوجوان

مورد های پیچیده ای مانند خانم سی.به روان درمانی جامع و اختصاصی نیاز دارند. مشکلات متعدد ، از او مورد مناسبی برای رویکرد چند وجهی می سازند.
ما با ساختن یک نیمرخ وجه شروع می کنیم که زیاده روی ها وکمبودهای خانم سی. در . BASIC I.D را نشان می دهد. در طول درمان ، به این نیمرخ مراجعه می کنیم ، یعنی فهرستی که مداخله های درمانی را هدایت می کند و ارزیابی درمان را میسر می سازد . در ابتدای درمان، قسمت عمده اطلاعات BASIC I.D از مصاحبه مقدماتی و پرسشنامه چند وجهی تاریخچه زندگی بدست می آید که خانم سی. قبل از مصاحبه دوم خود آن را پر کرده و برگردانده است. این اطلاعات نیمرخ وجه مشروحی را به وجود می آورد که شامل موارد زیر است:
رفتار: شستشوی وسواسی؛ آشپزی و مراقبت نکردن از فرزندان ؛ ظاهر ژولیده ؛ گرایش به کناره گیری و منزوی کردن خود؛ اجتناب از کثیفی .
عاطفه : اضطراب (مخصوصاً در حضور کثافت و بی نظمی)؛ افسردگی؛ خشم ابراز نشده؛ ترس از بستری شدن؛ ناامیدی ادواری.
 



ادامه مطلب ...
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:تحلیل داستانی, :: 9:22 :: نويسنده : نصرت نوجوان

خانم سی بارها داستان خود را تعریف کرد . او ، قبل از درمان ، در حین درمان، و بعد از درمان ، اشتغال ذهنی خود به کرمک ها را تکرار کرد . درمان روان کاوی او فقط از نظر زمانی به عقب برگشت و وسواس گونه ، تمام جزئیات بیماری را بررسی کرد. درمانگران او که می خواستند علت های نهفته اختلال وی را در خاطرات کودکی او بیابند در جست و جوی درختان ، جنگل را گم کردند . موعظه خانم سی. اختلال او بود.
خانم سی. هرچه بیشتر در کودکی اش تمرکز می کرد ، موعظه های حاکم را که خیلی متوقع ، مخرب و یأس آور بودند ، بیشتر تکرار می کرد.«تمیز باش! بامزه باش! نخود فرنگی ات را بخور. آهسته ، سروقت خانه باش . مودب باش ! آدم خوبی باش . آدم خوبی باش . سالم باش . مراقب باش ! آراسته باش . خوش قول باش. ساکت باش.»
 



ادامه مطلب ...
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:تحلیل فیمینستی, :: 9:17 :: نويسنده : نصرت نوجوان

در این قرن با زنهایی مانند خانم سی. عمدتاً خارج از بافت برخورد شده است – نه بافت زناشویی و خانوادگی – بلکه بافت اجتماعی گسترده تری که نقشهایی را برای زنان و مقرراتی را برای رفتار زنانه وضع کرده است .
آسیب روانی ، یک مشکل فردی انگاشته شده و کسی اهمیتی نمی دهد که زنان قربانیان جامعه خشک و محدود کننده هستند .
به عنوان مثال، سرد مزاجی خانم سی. را در نظر بگیرید . چند نفر مرد تاکنون سرد مزاج تشخیص داده شده اند ؟ آیا علت این است که زنان از لحاظ جنسی ضعیف تر هستند؟ یا به خاطر آن است که زنان در طول تاریخ ، از لحاظ جنسی مظلوم تر بوده اند ؟ پدر خانم سی. را در نظر بگیرید که بعد از یک قرار ملاقات ، منتظر او می ماند تا از او بخواهد خود را به خاطر ارتکاب جرم سرزنش کند . او حتی به خود جرأت می دهد دخترش را تعقیب کند، انگار دختر برده ای است که پدر حق دارد او را کنترل کند. آیا یک پدر جرأت می کند این کار را در مورد پسرش انجام دهد ؟
 



ادامه مطلب ...
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:تحلیل سیستمی, :: 9:15 :: نويسنده : نصرت نوجوان

روان درمانگران فرد گرا شش سال تلاش کردند خانم سی. را بدون توجه به خانواده او درمان کنند . با خانم سی. به صورت یک رویداد مجزا برخورد شده بود، حتی تا آن جا که یک سال او را از خانواده دور کردند و به بیمارستان روانی فرستادند.  متخصصان بهداشت روانی سابق که ایدئولوژی سنتی آنها را کور کرده بود و تصور می کردند، آسیب روانی یک رویداد فردی است ، نتوانستند بفهمند که چگونه نشانه های وی در یک سیستم خانواده بیمارگون ایجاد شده و ادامه یافته است .
زیر سیستم زناشویی با رابطه تکمیلی مشخص می شود، به طوری آقای سی. حرف می زند یا عمل می کند و خانم سی. .واکنش نشان می دهد . کل خانواده به سمت نشانه های خانم سی. منحرف شده است.
وسواس پاکیزگی او بر مقررات رابطه خانواده حاکم است . تعجب آور نیست که خانواده اصلی خانم سی. به سمت پدر سلطه گر او منحرف شده بود.
 



ادامه مطلب ...
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:روابط میان فردی, :: 9:13 :: نويسنده : نصرت نوجوان

با کنترل افراطی به ویژه کنترل خانواده اش برای جلوگیری از شیوع کرمک ها مشخص می شود . او با مریض بودن و از این رو کانون توجه خانواده بودن ، تقویت قابل ملاحظه ای دریافت می کند.
مشکلاتی را که کرمک ها و کثافت فرا می خوانند می توان به خوبی با حساسیت زدایی منظم و مواجه سازی با نشانه  درمان کرد که در عین حال درمان رفتاری عالی برای اختلالهای وسواسی فکری – عملی است . بعد از آموزش آرمیدگی عمیق ، سلسله مراتبی از محرکها ی مربوط به کثافت و کرمک ها تهیه می شود. بخشی از سلسله مراتب می تواند به این صورت باشد: تجسم خرید لباس زیر نو که در سلوفون بسته بندی شده است ، و برداشتن لباس زیری که با وجود کهنه بودن ، کاملاً تمیز است خانم سی. فقط زمانی می تواند به محرکهایی چون لباس زیر کثیف دست بزند که حساسیت زدایی پاسخ اضطرابی و خودکار وکنترل ناپذیراو طوری شرطی سازی تقابلی شده باشد که از آن پس فراخوانده نشود . بعد از مدتی می توان خانم سی. را با نشانه های گسترده ای مانند لباس زیر تمیز ، لباس زیر کثیف ، کپه های لباس های چرک ، و ماشین لباس شویی که اضطراب واجتناب را فرا می خوانند مواجه کرد. در جلسات مواجه سازی به خانم سی. اجازه داده نمی شود پاسخ های اجتنابی شستشو یا دوش گرفتن بدهد .
 



ادامه مطلب ...
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:تحلیل رفتاری, :: 9:11 :: نويسنده : نصرت نوجوان

دامنه وسیعی از رفتارهای ناسازگارانه ، خانم سی. را محدود کرده است ، بنابراین ، اگر او بخواهد زندگی رضایت بخشی داشته باشد ، به یک دوره رفتار درمانی مفصل نیاز دارد. اولاً او به اجتناب شرطی از کثافت و بیماری مبتلا است . روش اجتنابی ویژه او به این صورت است که هرگاه احساس می کند با محرک های شرطی مانند کرمک ها و کثافت در تماس بوده است، به شدت شست شو می کند . اجتناب از این محرک ها ، به رفتارهای ناسازگارانه نیز منجر شده است ، از جمله اینکه از آشپزی و مراقبت از فرزندانش اجتناب می کند . از روابط جنسی هم اجتناب می کند ، که تا اندازه ای می تواند به اجتناب او از کثافت و بیماری مربوط باشد ، اما احتمالاً بیشتر به الگوبرداری از مادرش مربوط می شود که از آمیزش جنسی بیزار بود و از آن اجتناب می کرد . خانم سی. از نظر ابراز مستقیم خشم و کسب تجربه های تقویت کننده و لذت بخش هم کمبودهای رفتاری دارد.
اضطراب خانم سی. فراگیر است، شاید به این علت که محرک هایی چون کثافت که همیشه تا اندازه ای در محیط وجود دارند، آن را فرا می خوانند . او ترس شدید از کثافت و بیماری را در اوان زندگی از مادرش آموخته است که خطرهای اغراق آمیزی را به آنها نسبت می داد . خانم سی. و دکتر او خطر کرمک ها را بیش از حد ارزیابی کردند و همین باعث شد که او نسبت به نگرانی از کثیفی ، بیشتر شرطی شود.
 

منبع: نظریه های روان درمانی

یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:غرقه سازی , :: 9:8 :: نويسنده : نصرت نوجوان

خانم سی. جداً از محرک های شرطی کثافت و کرمک اجتناب می کند. لباس های زیر کثیف ، کثافت کف زمین و حتی تفکر راجع به کثافت یا کرمک ها ، محرک هایی هستند که اضطراب را فرا می خوانند. چون شستشو خانم سی. را از وجود کثافت یا احتمال کرمک ها برحذر می دارد ، اضطراب را کم می کند. دست شستن وسواسی او ، پاسخ کنشگری است که وسیله ی قدرتمندی برای کاهش اضطراب فراهم می کند.
مادر وسواسی خانم سی. باعث شده است که او نسبت به ترس از کثافت و بیماری ، شرطی کلاسیک شود. حتی بدون اینکه به جزئیات تاریخچه ی شرطی شدن خانم سی. بپردازیم ، می توانیم تصور کنیم که کثافت روی دست و لباس های او ، احتمالاً با تهدیدها ، تأدیب ها و سیلی ها همایند شده اند تا اینکه بالاخره ، کثافت به طور خودکار اضطراب را فرا می خواند. به احتمال زیاد ، او فکر می کند کثافت همیشه باعث دردسر وی می شود ، به همین دلیل حتی تفکرات مربوط به کثافت ، برای فرا خواندن اضطراب شرطی شده اند. او برای اینکه از تنبیه بیشتر والدین خود برحذر باشد ، یاد گرفته است فوراً دستانش را بشوید یا با جدیّت لباس هایش را تمیز کند . شستن و تمیز کردن ، فوراً اضطراب را کاهش می دهند و از این رو خانم سی. به تمیز بودن شرطی شده است.
 



ادامه مطلب ...
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:تحلیل تبادلی, :: 9:2 :: نويسنده : نصرت نوجوان

خانم سی. در سناریوی احمقانه ای گرفتار شده است که به دیوانگی و بستری شدن می انجامد مگر اینکه چاره ای برای آن اندیشیده شود. او از آن می ترسد که دیوانه شده باشد. دنیای او تهدیدش می کند که کنترل خود را از دست بدهد. خانم سی. در تلاشی نومیدانه برای حفظ نظم زندگی اش ، هرآنچه را که بتواند برنامه ریزی می کند ، تا جایی که زندگی او چیزی جز یک رشته تشریفات وسواسی تکراری نیست. او با سنگر گرفتن ناخودآگاه در پناه پیشینه ی خود ، به وسواس هایش می چسبد ، انگار که آنها نشانه ی سلامت عقل هستند. او نظم را با سلامت عقل و تشریفات را با خردمندی عوضی گرفته است.
علل احمقانه بودن سناریوی خانم سی. در دستورات والدین او علیه فکر کردن نهفته است . « خفه شو و هر چه که من می گویم انجام بده » دستور همیشگی پدر او بر ضد تلاش های وی برای حرف زدن بر اساس افکار خودش بود. می توانیم تصور کنیم که مادر خانم سی. باور نمی کرد که اقدامات او در مورد کثیفی ، بیماری یا امیال جنسی جدی باشند ، مگر اینکه او از این پدیده های طبیعی شدیداً بترسد. خانم سی. به خاطر داشتن والدین وسواسی ، در مقطعی از زندگی خود نتیجه می گیرد که آنها بهتر از او می فهمند ، آنها حق دارند و او اشتباه می کند ؛ آنها خوب هستند و او خوب نیست .
 



ادامه مطلب ...
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:گشتالت درمانی, :: 8:58 :: نويسنده : نصرت نوجوان

خانم سی. مانند بسیاری از افراد جامعه ی ما ، طوری بار آمده است که جنبه هایی از بدنش را که از لحاظ اجتماعی غیر قابل قبول هستند ، انکار کند. او قسمت عمده ی زندگی خود را به انکار کردن منابع امیال جنسی و مبنای بدنی احساسات خشم خود گذرانده است. خوشبختانه ، مبنای زیستی وجود او از بین نرفته است  ؛ بدن او هم چنان پیام هایی را می فرستد که به او یادآور می شوند انسان است و از این رو ، در معرض بیماری ، خشم و امیال جنسی قرار دارد. خانم سی. گوش کردن به بدنش را نمی پذیرد و در عوض ، به افکار وسواسی و اعمال وسواسی ادامه می دهد.
خانم سی. می گوید ، در کودکی به این علت میل جنسی و خشم را انکار می کرده است که والدین او انتظارات مصیبت بار از او داشته اند و اگر او نقش یک دختر بچه ی خوب و تمیز را بازی نمی کرد ، تنبیه می شد. در پرونده ی او مشخص نیست که این انتظارات مصیبت بار ، تا چه اندازه بر واقعیت استوار بودند و چه قدر بر پایه ی فرافکنی های خیالی قرار داشته اند. نکته ی مهم این است که این ترس ها بخشی از لایه ی فوبیک بودند که خانم سی. را تحریک کردند تا قسمت اعظم وجود خود را در لایه ی جعلی ایفای نقش دختر الگو ، مادر الگو ، و اکنون روان رنجور الگو سپری کند.
 



ادامه مطلب ...
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:درمان فرد مدار, :: 8:56 :: نويسنده : نصرت نوجوان

خانم سی. در جوّ بسیار خشکی پرورش یافته است که شرایط ارزش والدین او بر تمیز بودن ، عاری بودن از میکروب ، بری بودن از میل جنسی و مطیع بودن و پرخاشگر نبودن تمرکز داشته است. از الگوی وسواسی وجود او می توانیم حدس بزنیم که شرایط ارزش درونی شده ی خود او هم ، مثل شرایط ارزش والدین او ، خشک و انعطاف ناپذیر هستند. تنها تجربه هایی که او به خود اجازه می دهد داشته باشد ، آنهایی هستند که به طور وسواسی ثابت کنند چقدر تمیز و عاری از بیماری است.
او در سال های اول زندگی زناشویی احساس می کرد دوستش دارند و به اندازه ی کافی برای او احترام قائل هستند ، از این رو ، انعطاف پذیرتر و سازگارتر شده بود. اینکه چه اشکالی پیش آمد ، فقط می توان درباره ی آن حدس زد. اعضای خانواده ی او به آنفلوآنزای شدید مبتلا شده بودند ، و بعد احتمال همه گیری کرمک ، حرمت نفس او را احتمالاً تهدید کرده است ، زیرا او حتماً به اندازه ی کافی تمیز نبوده و از افراد خانواده اش مراقبت نکرده است که گرفتار این بیماری شده اند. در عین حال ، ادراک نیمه هشیار او ، شاید او را تهدید کرده باشد که وقتی فرزندان او مریض و کثیف هستند نمی تواند آنها را واقعاً دوست داشته باشد. شاید خانم سی. به محدود بودن محبت خود نسبت به فرزندان بیمارش پی برده باشدو گرفتار این عذاب شده باشد که اگر او ، زمانی که فرزندانش شدیداً به وی نیاز دارند نمی تواند آنها را واقعاً دوست بدارد ، پس حتماً مادر خوبی نیست. اما او درسی را که از والدین خود گرفته ، درونی کرده است ، درسی که به او می گوید ، محبت واقعاً مشروط است ، محبت به قدری کیمیاست که نباید آن را برای آدم های کثیف و مریض هدر داد.
 



ادامه مطلب ...
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:نظریه وجودی, :: 8:54 :: نويسنده : نصرت نوجوان

شرح حال خانم سی. که صرفاً شامل واقعیت هاست و اطلاعات چندانی در مورد پدیده های وجود او در اختیار نمی گذارد ، تحلیل وجودی را محدود می کند. از این واقعیت ها چنین بر می آید که وجودِ قبل از کرمک خانم سی. به شدت فعل پذیر شده است . از نظر روابط جنسی ، او نمی تواند در – طبیعت – باشد ، زیرا غیر ارگاسمی است و به همین دلیل نمی تواند به خودش اجازه دهد که به طور کامل از روابط جنسی لذت ببرد. چون مادر او درباره ی میل جنسی به او دروغ گفته است ، و آن را نفرت انگیز خوانده ، احتمالاً در یک مقطع زندگی ، او به خود گفته است که فردی شهوی نیست تا به این طریق ، هر چیزی را که نفرت انگیز احساس می کند از خود دور کند .
اضطراب وجودی اولیه که به تمایلات جنسی مربوط می شد ، احتمالاً به شکل رد کردن آن به دلیل نفرت انگیز بودن ، ابراز شده است . خانم سی. در امور روزمره نیز خود را در نظم و ترتیب فعل پذیر کرده است ، فهرست کردن نام فرزندانش به صورت الفبایی و به دنیا آوردن آنها با فواصل دو سال ، بیانگر این نظم است . او با سلب مسئولیت از خود و واگذار کردن آن به حروف الفبا و سالنما ، اضطراب ناشی از مسئولیت داشتن فرزندان و نامیدن آنها را کاهش داده است . با اینکه خانم سی. خودش را زیاد فعل پذیر کرده است ، از اغلب افراد عادی که سعی می کنند از طریق اصول خودسرانه و نه اصیل ، اضطراب های زندگی را کنترل کنند ، بیمارگون تر انگاشته نمی شود .
 



ادامه مطلب ...
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:درمان آدلری, :: 8:52 :: نويسنده : نصرت نوجوان
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:درمان آدلری, :: 8:48 :: نويسنده : نصرت نوجوان

خانم سی. در سال های اولیه ی زناشویی خود ظاهراً سازگاری مناسب ، هرچند ناپخته ای ، برقرار کرد . او به عنوان یک شخصیت وسواسی یا مقعدی ، صفت هایی از این نوع را نشان داد :
- انضباط بیش از حد در مرتب کردن الفبایی اسامی فرزندانش
- دقت وسواس گونه در پاکیزگی
- امساک در دادن لباس های استفاده نشده به دیگران و در عین حال ..
- نخریدن لباس های جدید
- و جلوگیری از رها کردن احساس های جنسی و تحریک شدن .
این صفت ها ، احتمالاً نتیجه ی تعامل های خانم سی. با والدین بیش از حد کنترل کننده و پرتوقع ، در مرحله ی مقعدی بوده است . می دانیم که مادر خانم سی. زنی وسواسی بود که به پاکیزگی و بیماری توجه زیادی داشت . پدر او ابراز پرخاشگری و علاقه به مردان را شدیداً کنترل می کرد . می توانیم تصور کنیم که چنین پدر و مادری می توانستند درباره ی مسایلی چون آموزش توالت رفتن ، بسیار سختگیر باشند و در رابطه با نگه داشتن و رها کردن مدفوع و تکانه های دیگر دخترشان ، تعارض های زیادی ایجاد کنند . بر اساس نظریه ی روان کاوی ، می توانیم فرض کنیم که ویژگی های مقعدی خانم سی. حداقل تا اندازه ای ، به عنوان دفاع علیه لذت های مقعدی ، مانند کثیف و شلخته بودن و علیه تکانه های ابراز خشم ، پرورش یافتند .
 



ادامه مطلب ...
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:تحلیل خانم سی, :: 8:39 :: نويسنده : نصرت نوجوان

نظام های درمان صرفاً ترکیب ثابتی از فرآیندهای تغییر و محتوای نظری و مطالعات پژوهشی نیستند . نظام ها در درجه ی اول به اختلال های جدی افراد واقعی می پردازند . برای مقایسه ی نظام ها ، باید بدانیم روان درمانی ها ، اختلال های درمانجویان واقعی را چگونه برداشت و درمان می کنند . درمانجویی که برای مقایسه انتخاب کرده ایم ، خانم سی. است .
خانم سی. 47 ساله و مادر شش کودک است : آرلن   ، 17 ساله ؛ بَری   ، 15 ساله ؛ چارلز3 ، 13 ساله ؛ دِبرا4 ، 11 ساله ؛ اِلِن5 ، 9 ساله ؛ و فردریک6 ، 7 ساله . یک آدم باهوش بدون بررسی بیشتر ، شاید بتواند به ترکیب شخصیت خانم سی. پی ببرد .
 



ادامه مطلب ...
سه شنبه 17 آبان 1390برچسب:, :: 1:9 :: نويسنده : نصرت نوجوان

مكانيسمهاي دفاعي از دوران خردسالي آموخته گرديده و سرانجام بصورت عادت در مي آيند. برخي از اين مكانيسمها سازنده و انطباقي و برخي ديگر مخرب و غير انطباقي ميباشند كه به آنها اشاره خواهيم كرد. استفاده افراطي و اغراق آميز از اين مكانيسمها منجر به روان رنجوري (اضطراب منتج شده ازرفتار ناهنجار كنترل بيش از حد غرايز) واختلالات رواني وشخصيتي در فرد ميگردند.



ادامه مطلب ...
سه شنبه 17 آبان 1390برچسب:, :: 1:4 :: نويسنده : نصرت نوجوان

به فرایند یا اسلوبی اشاره دارد كه افراد به مدد آن، ایده‌ها، تصویرها و امیال را بر محیط بیرونی‌شان تحمیل می‌كنند.فرافکنی یکی از دفاع های روانی است،درست مانند پادتن ها که دفاع از بدن را به عهده دارند. فرافکنی به معنای نسبت دادن غیرارادی رفتار ناهشیارانه خود به دیگران است. به طوری که انگار این ویژگی ها صرفا در دیگری یا دیگران وجود دارد.

در ادبیات غنی ما نیز فرافکنی در این جمله آورده شده است:"کافرهمه رابه کیش خود پندارد"برای مثال:اگرکسی در درون خویش احساس حقارت و خودکم بینی کند ممکن است این ویژگی را به دیگران فرافکنی کندو به این نتیجه برسدکه دیگران او را تحقیر می کنندو رفتار درستی با او ندارند.یا فردی که نسبت به دیگران بدبین است ممکن است رفتار و گفتار دیگران را بد تعبیرکند و به این نتیجه گیری نادرست برسدکه دیگران قصد صدمه زدن به او را دارند یا در پی این هستند که (اصطلاحا) زیرآب او را بزنند.



ادامه مطلب ...
دو شنبه 16 آبان 1390برچسب:, :: 23:54 :: نويسنده : نصرت نوجوان

انسانها در گروههای اجتماعی متنوعی زندگی می‌کنند و فعال هستند. در این شرایط عجیب نیست که بسیاری از مسائل احساسی و عاطفی آنها از روابط مخدوش شده این گروهها ناشی می‌شود. با پی بردن به اهمیت روز افزون روابط اجتماعی و میان فردی در سالهای اخیر بجای توجه به عوامل درون شخصی توجه به عوامل حاکم میان افراد گروههای اجتماعی از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. و بر این اساس در محیط بیمارستانهای روانی ، کلینیکها ، دفاتر مشاوره و روان درمانی و ... به شکل بندیهای گروهی توجه خاص مبذول می‌شود. امروزه انواع شیوه‌های گروه درمانی از جمله متداولترین شیوه‌های روان درمانی هستند. در مقابل گروه درمانی ، روان درمانی انفرادی قرار دارد.

 



ادامه مطلب ...
دو شنبه 16 آبان 1390برچسب:, :: 23:48 :: نويسنده : نصرت نوجوان

برای تعریفی روشن از حساسیت‌زدایی، ابتدا باید شرطی‌سازی پاسخ‌گر یا تقابلی را توضیح دهیم. شرطی‌سازی تقابلی، فرایندی است که در آن یک پاسخ شرطی با پاسخ دیگری که با آن ناهمساز یا مغایر است جانشین می‌شود و این سبب می‌شود که پاسخ شرطی در حضور محرک شرطی داده نشود. برای روشن شدن مطلب، فرض کنید کودکی را که از سگ می‌ترسد تشویق کنیم تا با کودک دیگری که با سگش مشغول بازی کردن است بازی کند. وقتی که کودک مورد نظر ما با کودک دوم و سگش بازی می‌کند، پاره‌ای از هیجان‌های مثبت بازی با کودک دوم و سگش به سگ شرطی می‌شوند. این پاسخ‌های شرطی‌شده مثبت با پاسخ‌های هیجانی‌شده منفی که قبلا به وسیله حضور سگ فراخوانده می‌شدند، رقابت خواهند کرد و آن‌ها را از میان خواهند برد. بنابراین، هدف روش‌های مبتنی بر شرطی‌سازی تقابلی این است که از راه شرطی کردن رفتاری که مغایر با رفتار نا‌مطلوب است، رفتار نا‌مطلوب کاهش یابد یا بازداری شود.



ادامه مطلب ...
یک شنبه 15 آبان 1390برچسب:, :: 16:35 :: نويسنده : نصرت نوجوان

از همان ابتدا با پیدایش مفاهیم جدید روانشناسی در قرن نوزدهم و ظهور پدیده های بزرگ در تاریخ روانشناسی مانند زیگموند فروید و هم زمان با شکوفایی عصر صنعت و دستاورد های بزرگ علوم تجربی و چهره جدید جوامع مدنی که خود درد های بیشتری بر پیکره جوامع آن زمان افزود ، ما شاهد قوت گرفتن این اندیشه ریشه دار در روانشناسی بودیم که یافته ها درباره انسان های بیمار و دارای اختلال به کل جامعه انسانی تعمیم داده می شد و البته مشکل عمده تر این اندیشه تأثیرگذار ، تک سبب بینی آن بود که ریشه همه مشکلات و اختلالات را در کودکی و ناهوشیار آدمی جستجو می کرد و از اثر سایر عوامل غافل بود.جبرگرایی روانی فروید و این اندیشه وی که مشکلات آدمی در جایی خارج از انسان قرار دارند و عوامل بیرونی هستند که سرنوشت انسان را تعیین می کنند هنوز هم طرفداران پرقدرتی در دنیای روانشناسی دارد.
 



ادامه مطلب ...
دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, :: 15:51 :: نويسنده : نصرت نوجوان

در شیوه های رفتار درمانی صرف ، توجه برتغییر مستقیم رفتار است و به تفکر و استدلال خود شخص توجهی نمی شود. در پاسخ به شواهد حاکی از نقش و اهمیت عوامل شناختی یعنی افکار و انتظارات و تعبیر و تفسیر رویدادها در رفتار ، این روزها بسیاری از رفتار درمانگرها رفته رفته عوامل شناختی را در رویکردهای درمانی خویش وارد می سازند.

 

رفتاردرمانی شناختی اصطلاح کلی برار روشهای درمانی مبتنی بر فنون شکل دهی رفتار و همچنین رویه های براي تغییر باورهای غیر انطباقی ، دراین روش درمانگر تلاش میکند از طریق آموزش دادن راههای اثر بخش تر تعبیر و تفسیر و تفکر در باره تجربه های شخصی به درمانجو یاری دهد بر واکنشهای هیجانی اضطراب و افسردگی خویش غلبه کند. برای مثال ارزیابی افراد افسرده از رویدادها ، منفی و مبتنی بر انتقاد ازخویشتن است . این افراد بیشتر در انتظار شکست اند تا موفقیت و در ارزیابی عملکرها ی خویش شکستها را بزرگتر و کامیابی ها را کوچکتر و ناچیزتر ارزیابی میکنند. رفتار درمانی شناختی در درمان افسردگی میکوشند تحریفاتی را که درمانجو درتفکرش صورت می دهد بشناسند و در جهت هماهنگی بیشتر با واقعیات، تغییراتی در آنها ایجاد کنند.

 



ادامه مطلب ...
دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, :: 15:45 :: نويسنده : نصرت نوجوان

از نظر رفتاردرمانگرها، رفتار ناسازگارانه راه رو روشی است برای کنار آمدن با فشار روانی که شخص آن را یاد گرفته است  و به کمک فنون برخاسته از کارهای آزمایشگاهی در باره یادگیری می‌توان پاسخهای مناسبتری را جایگزین آنها کرد. در حالی که روان کاوی در پی شناخت چگونگی تاثیر تعارضهای سابق فرد بر رفتار کنونی وی است، رفتار درمانی به صورتی مستقیم تر بر همین رفتار تمرکز دارد.



ادامه مطلب ...
دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, :: 15:33 :: نويسنده : نصرت نوجوان

مفروضه اصلی در شیوه های درماني مبتنی بر روان تحلیلی این است که تا وقتی شخص شناخت کامل از زیربنای ناهشیار اختلال کنونی خود در روابط اولیه اش با والدین و خواهر – برادر هایش پیدا نکند نمی‌تواند مشکلش را حل و فصل کند. هدف روان تحلیلی این است که تعارضها (هیجانها و انگیره های واپس رانده) را به حیطه هوشیاری بیاورد تا بتوان آنها را به طرزی معقول تر و واقع گرا تر حل و فصل کرد. امروزه در درمانهای مبتنی بر روان تحلیلی، روشهای درمانی تازه ای که برخاسته از روان کاوی فرویدی است نیز به کار می رود.



ادامه مطلب ...
دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, :: 15:20 :: نويسنده : نصرت نوجوان

 -زندگي اشپيتز در سال 1887 در وين تولد يافت و تحصيلات خود را در پزشکي در بوداپست به اتمام رساند . پس از آن تحت نظر فرويد به روان تحليل گري روي آورد . او در سال 1938 به آمريکا رفت ودر آنجا به عنوان طبيب, روان تحليل گر , استاد وپژوهنده به فعاليت هاي گوناگون دست زد. اشپيتز به بررسي تحول کودک در دو سال اول زندگي علاقه مند بود و پژوهش هاي خود را در محيط هاي عيني و بدون هيچگونه دستکاري نظير شيرخوارگاه, پرورشگاه , کانون هاي فرزند خواندگي و .... انجام مي داد . نظريه اصلي او در خصوص روابط شئي ( موضوعي) بود که در کنار آن به آسيب شناسي روابط مادر- کودک و بيماريهاي رواني طفل و همچنين رواندرماني پيشگيري نيز علاقه داشت.
2 -تاثير فرويد بر اشپيتز
اشپيتز در تمام طول عمر خويش , به اينکه فرويد استادش بوده است افتخار مي کرد و تاثير زيادي از او پذيرفته بود. اشپيتز در کتابش تحت عنوان از تولد تا نوپايي اذعان مي دارد که اين کتاب کوششي است بر اساس تئوري روانکاوي زيگموند فرويد , تفکراتي که من را به اين تحقيقات تشويق کردند. در سال 1905 توسط  استادم در سه رساله درباره تئوري ميل جنسي منتشر گرديد. استاد در اين راه آن افکار خلاقانه اي را ارائه داده است که زير بناي فعاليت و تحقيقات علمي شاگردانش در سالهاي بعد شده است بدين منظور , تئوريهاي استاد در اين راه تاييد , پياده و بکار برده شده اند. من اميدوارم توانسته باشم به روش مشاهده مستقيم و بر اساس تفکرات استادم زيگموند فرويد به نتيجه مطلوب رسيده باشم. 

 



ادامه مطلب ...
پيوندها